12 March 2016

پس سالِ باد همه‌چیز را با خود نخواهدبرد؟



بخوام اگه با یه کلمه وصف کنم‌ش، «ناکافی» ه، یا «ناراضی» . هیچ‌وقت اون‌طوری نشد که باید. کتاب خوندن و فیلم‌دیدن و خیال‌بافی‌های جوون‌تربودگی‌ها همین مضرات رو هم داره. هیچ‌چیز برات کامل نمی‌شه تا ابد؛ ذره‌ای میل نمی‌کنه به اون بی‌کرانِ فوق‌العاده‌ای که توی ذهن‌ت نگه داشتی از ازل تا حال‍ا. تابلوی فرندز رو که هدیه گرفتم، فکر کردم کجا بذارم‌ش که بشه ایده‌آل‌ترین و حسودی‌برانگیزترین، هیچ نتیجه‌ای نگرفتم. گذاشتم‌ش بمونه روی بالش اضافیِ تخت اضافی، کنار پاکت درناها و رُب‌دوشامبر قرمز بلند، برای وقت مناسب؛ که خودم هم خوب می‌دونستم هیچ وقتِ مناسبی نمی‌رسه. شب‌ها قبل از این که خاموش شم، توی تاریکی، پیچ پشت جعبه‌ی موسیقی رو می‌چرخونم که کوک شه و می‌ذارم نُت‌های نصفه‌ش رو اون‌قدر بنوازه که خاموش شه و با چشم‌های باز توی تاریکی مطلق نگاه‌ش می‌کنم، اون‌وقت غلت می‌زنم که سرم دقیقاً توی گودی بالش بیفته و صورت‌م رو به تلفن، که صبح بل‍افاصله با صدای Waltz [که نمی‌دونم چرا ده قرن پیش گذاشتم‌ش صدای هشدارِ «داره دیرت می‌شه برای جمع کردن مهمل‍ات زندگی‌ت» ] از خواب بیدار شم و باز توی دل‌م بگم «هنوز ناکافی ه.» ، بی‌غرغر روتختی رو بزنم کنار و وارد زندگی شم.
سال نودوچهار همون «سال بد، سال باد»ی ه که باید می‌داشتم تا قبل از بیست سالگی. ناراضی و بداخلاق بودم، بی ذره‌ای شباهت به همه‌ی هیجده سال قبل‌ش، و از اثرات قضیه اول ناتمامیت گودل در زندگی‌م رنج می‌بردم/می‌برم.

«یک نظریه «سازگار» است، در صورتی که هیچ‌گاه یک تناقض را اثبات نکند. بنا بر قضیه‌ی ناتمامیت اول گودل، هیچ نظریه‌ی اصل موضوعی که حداقل قضایای اساسی حساب را بتواند اثبات کند وجود ندارد که همه قضایا را اثبات یا رد کند. به عبارتی در هر نظام اصل موضوعی ریاضی، جملاتی تصمیم‌ناپذیر وجود دارند. طبق منطق کلاسیک و منطق ارسطویی هر گزاره‌ای یا صادق است و یا کاذب. قضیه‌ی ناتمامیت اول می‌گوید که نظام‌های اصل موضوعی که قابلیت نشان دادن توابع بازگشتی را داشته‌باشند نمی‌توانند چنین تصمیمی درباره گزاره‌های حساب بگیرند. یعنی جملاتی در این نظام‌ها وجود دارند که نه اثبات‌پذیرند و نه انکارپذیر.»


× دیدنِ اون انگشت‌ها هنوز قادر ه منو به گریه بندازه، حتا با تقل‍اکردن جلوی خانواده که بلند نشم از سر میز شام.
× موسیقی احوال نودوچهارِ لعنتی: Javier Navarrete - Pan's Labyrinth Lullaby

3 comments:

آفتاب said...

Don McLean - Vincent (Starry Starry Night)

همچنان می خونمت

یاسر said...

سلام. خب یک خاصیتی در انسان هست که حرکت داره، البته منظورم حرکت مکانی نیست، منظورم حرکت در جهت «شدن» هست و حرکت همیشه به سوی کماله. هر چی سعی کنی چیزی رو کامل بسازی، بعد از مدتی می فهمی می تونستی از اون بهتر رو بسازی، زیرا در این مدت، اندیشه ات تکامل پیدا کرده، از محیط تأثیر گرفتی، و به اشتباهاتت پی بردی، مگر اینکه به مرحله ی بالاترین مراتب کمال بشر، یا به قول عرفا انسان کامل برسی، اونوقت دیگه از همون اول می تونی بهترین گزینه رو انتخاب کنی.

اگر به من سر بزنی خوشحال می شم.

Anonymous said...

ا. وبلاگ. وبلاگ واقعی. وقتی بی هدف توی اینترنت می چرخم، بین پیچ های اینستاگرام و... به یه پیرمرد غرغرو می مونم که مدام به
good ol' days
فکر می کنم. گود ال دیز حاکمیت وبلاگ ها و آدم های واقعی به اینترنت. ادامه بده ;)