16 February 2017

نگاشته‌شده در مجاورت چند لوله‌ی قطور به رنگ آبی روشن در فضاهای احمقانه، بی‌ربط و ابزورد ایتالیایی


سین عزیزم؛
اگه قرار بود چیزی جز انسان باشی، اسب می‌شدی. اسب وحشی.
تو دشت‌های وسیع اسکاتلند می‌دوی و یال سیاه‌ت پشت سر موج برمی‌داره و موهای ظریف قرمز-قهوه‌ای‌ت می‌درخشه. هم‌رنگ اون شاخه‌ای که افتاده‌بود روی زمین. هم‌رنگ موهات زیر نور خورشید بی‌حال زمستون.
کاش فراموش نکنی این رو. کاش فراموش نکنی روزی که بهت گفتمش رو.
قربانت
الف

No comments: