همونقدر سر کلاس فرانسه احساس ناتوانی و حماقت میکنم که موقع زندگی معمولی. خواب میدیدم که توی کلاس فرانسه نشستهم، کنار همهی آدمهایی که ده میلیارد سال بزرگتر از ما ن و بلااستثنا میخوان برن کانادا. توی خواب، استاد نگاهم کرد، میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ فکر کردم اسمم چی ه؟ یادم نمیاومد. استاد هنوز داشت نگاهم میکرد. وانمود کردم متوجه نمیشم چی بهم گفته. به تخته نگاه کردم -غُگَغده ده تَبلوو، سیل وو پلِ- که مثلاً میخوام جملهای که بهم گفته رو پیدا کنم و یادم بیاد که معنیش چی بوده، فکر کردم اسمم چی ه؟ اسمم چی ه؟ اسمم چی ه؟ استاد دوباره پرسید میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ وسط جمله یادم اومد. ارغوان. پریدم تو حرفش «اِ - اِق - ژ - اَش - اِ - » یادم رفت. بقیهی اسمم چی بود؟ چرا انقدر طولانی ه اسمِ مسخرهم؟ وانمود کردم تلفظ حرف بعدی رو یادم نمییاد. سرم رو انداختم پایین، اسمم چی بود؟ اسمم چهطوری نوشته میشد؟ قلبم تندتند میزد. ارغوان. الف ر غین واو الف نون. انگلیسیش چی میشه؟ «وِ - اِ - اِن.» انگار سختترین کار دنیا رو انجام دادهباشم، نفس عمیق کشیدم و لبخند مصنوعی، سرم رو انداختم پایین و زل زدم به کتابم. چرا انقدر اسمم طولانی ه که یادم میرهش؟ همه نگاه میکردنم، شاید نه به تمسخر، ولی تمسخرآمیز حس میکردمشون. ارغوان. ارغوان. ارغوان. نباید یادم بره که اسمم چی ه. میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ اکسکوزه موآ، استاد، من از اسمم بدم مییاد. میشه اسم کسی که کنارم نشسته رو هجی کنم؟ فارسیش چهار حرف داره، لاتینش پنج حرف. زندگیش از این هم میشه سادهتر باشه؟ میشه لطفاً فامیلیت رو هجی کنی؟ میشه لطفاً این تمرین رو حل کنی برام؟ میشه لطفاً از من متنفر نباشی؟ میشه لطفاً درس بخونی؟ درسم چی بود؟ تپش قلب ذرهذره میره بالاتر. میشه لطفاً بگی چرا تا جای ممکن دیر برمیگردی از دانشگاه؟ اکسکوزه موآ، مادام -- میشه لطفاً بگی برای چی هر روز صبح از خواب پا میشی؟ استاد مث دلقکهای ترسناک توی تولدهای توی کارتونها، با لبخندِ ازبناگوشدررفته صورتش رو نزدیکتر کرد بهم، سرش رو چرخوند و به بقیه نگاه کرد که زل زدهبودن بهم، اگه میتونست ترسناکتر بشه، شد. فرو رفتم توی صندلیم، سعی کردم منفجر نشم، میشه لطفاً بگی چرا هر روز صبح از خواب پا میشی؟ نه، نمیشه لطفاً بگم. میشه لطفاً بگی؟ میشه لطفاً بگی؟ میشه لطفاً بگی؟ آقایی که روبهروم نشسته میگه «من آسان م، میشه لطفاً بگی؟» و منظورش از آسان، حسن ه که میخواد با لهجهی دقیق و درست تلفظ شه و وانمود میکنه خیلی دقیق و درست ه. میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ ارغوان. اِ اِق ژ اَش اِ وِ اِ اِن. خوشحال شدید؟ ارغوان. از بقیه که اسمشون پنج حرف بیشتر نداره و وسطش گم نمیشن بپرسید حالا. میشه لطفاً اسم کوچیکشون رو هجی کنن؟ میشه لطفاً از من متنفر نباشن؟ میشه لطفاً بگن هر روز صبح چرا از خواب پا میشن؟ اِ ایی دِ اِ. میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟
05 November 2015
همونقدر سر کلاس فرانسه احساس ناتوانی و حماقت میکنم که موقع زندگی معمولی. خواب میدیدم که توی کلاس فرانسه نشستهم، کنار همهی آدمهایی که ده میلیارد سال بزرگتر از ما ن و بلااستثنا میخوان برن کانادا. توی خواب، استاد نگاهم کرد، میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ فکر کردم اسمم چی ه؟ یادم نمیاومد. استاد هنوز داشت نگاهم میکرد. وانمود کردم متوجه نمیشم چی بهم گفته. به تخته نگاه کردم -غُگَغده ده تَبلوو، سیل وو پلِ- که مثلاً میخوام جملهای که بهم گفته رو پیدا کنم و یادم بیاد که معنیش چی بوده، فکر کردم اسمم چی ه؟ اسمم چی ه؟ اسمم چی ه؟ استاد دوباره پرسید میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ وسط جمله یادم اومد. ارغوان. پریدم تو حرفش «اِ - اِق - ژ - اَش - اِ - » یادم رفت. بقیهی اسمم چی بود؟ چرا انقدر طولانی ه اسمِ مسخرهم؟ وانمود کردم تلفظ حرف بعدی رو یادم نمییاد. سرم رو انداختم پایین، اسمم چی بود؟ اسمم چهطوری نوشته میشد؟ قلبم تندتند میزد. ارغوان. الف ر غین واو الف نون. انگلیسیش چی میشه؟ «وِ - اِ - اِن.» انگار سختترین کار دنیا رو انجام دادهباشم، نفس عمیق کشیدم و لبخند مصنوعی، سرم رو انداختم پایین و زل زدم به کتابم. چرا انقدر اسمم طولانی ه که یادم میرهش؟ همه نگاه میکردنم، شاید نه به تمسخر، ولی تمسخرآمیز حس میکردمشون. ارغوان. ارغوان. ارغوان. نباید یادم بره که اسمم چی ه. میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ اکسکوزه موآ، استاد، من از اسمم بدم مییاد. میشه اسم کسی که کنارم نشسته رو هجی کنم؟ فارسیش چهار حرف داره، لاتینش پنج حرف. زندگیش از این هم میشه سادهتر باشه؟ میشه لطفاً فامیلیت رو هجی کنی؟ میشه لطفاً این تمرین رو حل کنی برام؟ میشه لطفاً از من متنفر نباشی؟ میشه لطفاً درس بخونی؟ درسم چی بود؟ تپش قلب ذرهذره میره بالاتر. میشه لطفاً بگی چرا تا جای ممکن دیر برمیگردی از دانشگاه؟ اکسکوزه موآ، مادام -- میشه لطفاً بگی برای چی هر روز صبح از خواب پا میشی؟ استاد مث دلقکهای ترسناک توی تولدهای توی کارتونها، با لبخندِ ازبناگوشدررفته صورتش رو نزدیکتر کرد بهم، سرش رو چرخوند و به بقیه نگاه کرد که زل زدهبودن بهم، اگه میتونست ترسناکتر بشه، شد. فرو رفتم توی صندلیم، سعی کردم منفجر نشم، میشه لطفاً بگی چرا هر روز صبح از خواب پا میشی؟ نه، نمیشه لطفاً بگم. میشه لطفاً بگی؟ میشه لطفاً بگی؟ میشه لطفاً بگی؟ آقایی که روبهروم نشسته میگه «من آسان م، میشه لطفاً بگی؟» و منظورش از آسان، حسن ه که میخواد با لهجهی دقیق و درست تلفظ شه و وانمود میکنه خیلی دقیق و درست ه. میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ ارغوان. اِ اِق ژ اَش اِ وِ اِ اِن. خوشحال شدید؟ ارغوان. از بقیه که اسمشون پنج حرف بیشتر نداره و وسطش گم نمیشن بپرسید حالا. میشه لطفاً اسم کوچیکشون رو هجی کنن؟ میشه لطفاً از من متنفر نباشن؟ میشه لطفاً بگن هر روز صبح چرا از خواب پا میشن؟ اِ ایی دِ اِ. میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟ میشه لطفاً اسم کوچیکت رو هجی کنی؟
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
((: ياد اون روز افتادم تو خيابون داشتى تريف ميكردى كلاس چه جورى بوده و اداى « د كبك گاى » رو درمياوردى
اند پليز، كن يو جاست دنت ميك عه بيگ ديل اَوت آف اِورى تينى تاينى تينگ؟ تهش اين طورى ناخودآگاهت فرو ميكنه بهت
Post a Comment