تاج ملکهگیِ «جامعهی آدمهای ناسالم در رابطه» رو گذاشتهم روی سرم و از روی تخت سلطنتی با غرور نگاه میکنم رعیتهام رو.
22 April 2016
01 April 2016
تنهایی پرهیاهو
یک.
روز اول فروردین، نشستهبودم زیر درخت همیشگیمان، گوشهی پارک ملت، و به تو فکر میکردم که چه دور ی دوباره. قبلش [هرچقدر دلت میخواهد عبارتهای الکی-مثلاً-شاعرانهم را مسخره کن، بههرحال تنها چیزی که آنطور تاببازیِ هیجانزدهی سرخوش را وصف میکند همین ست] «با باد رقصیدهبودم» و روسری زردِ روی شانهها و چتریهای بههمریخته. Jonsi پخش میکردم برای خودم. شبش توی دفتر زرد نوشتم «اول فروردینِ هر سال، تنهایی مقبولی دارم که تقریباً ربطی نداره به باقیِ سال، که یا ده بار گندتر از قبل، یا فوقالعاده.» و چای دم کردم و فرو رفتم زیر پتو.
دو.
میم عزیز؛
تا حالا یکنفری سینما رفتهای؟
وقتی چراغها خاموش میشود و توی سالن فقط خودت [؟] را میشناسی. خودت و کیفت و کت ارتشی.
عین سربازهای تنها.
سه.
نقاشیهای ادوارد هاپر، و Waltz #1 ای که الیوت اسمیت ساخته. تمام این روزها.
روز اول فروردین، نشستهبودم زیر درخت همیشگیمان، گوشهی پارک ملت، و به تو فکر میکردم که چه دور ی دوباره. قبلش [هرچقدر دلت میخواهد عبارتهای الکی-مثلاً-شاعرانهم را مسخره کن، بههرحال تنها چیزی که آنطور تاببازیِ هیجانزدهی سرخوش را وصف میکند همین ست] «با باد رقصیدهبودم» و روسری زردِ روی شانهها و چتریهای بههمریخته. Jonsi پخش میکردم برای خودم. شبش توی دفتر زرد نوشتم «اول فروردینِ هر سال، تنهایی مقبولی دارم که تقریباً ربطی نداره به باقیِ سال، که یا ده بار گندتر از قبل، یا فوقالعاده.» و چای دم کردم و فرو رفتم زیر پتو.
دو.
میم عزیز؛
تا حالا یکنفری سینما رفتهای؟
وقتی چراغها خاموش میشود و توی سالن فقط خودت [؟] را میشناسی. خودت و کیفت و کت ارتشی.
عین سربازهای تنها.
سه.
نقاشیهای ادوارد هاپر، و Waltz #1 ای که الیوت اسمیت ساخته. تمام این روزها.
Subscribe to:
Posts (Atom)