24 May 2017

How did it go?


معلمِ واقعنیِ جوجه‌ها بودن باعث شده یه قشر کامل‍اً جدید و غیرقابل‌پیش‌بینی از انسان رو کشف کنم که با اختل‍اف، هیجان‌انگیزتر از مدل‌های پیرترشون ن. به ملیحه گفتم می‌خوام شعرهای عمو شلبی رو بخونم؛ شب تا صبح و برعکس توی کتاب‌هاش دنبال چیزی م که بعدش بشه ذوق رو دید تو چشم‌هاشون.
هر بار که کیان رو نگاه می‌کنم که تمام توجه‌ش به رنگ‌کردن کرم ابریشم یونولیتی ه یا بریدن کاغذرنگی‌ها، بیشتر از قبل دل‌م می‌خواد این رو بخونم براش یه بار. جوجه‌ی محبوب‌م ه بین بقیه و کلّه‌ی طل‍ایی‌ش می‌درخشه زیر آفتاب، وقتی می‌رن تو تراس.

[ "Where the Sidewalk Ends" , Shel Silverstein ]

No comments: