اگه تمام عمرمون رو صرف کنیم و خیام بخونیم، باز هم کم ه. باز هم وقتی میگه «ای کاش که جای آرمیدن بودی.» ، و وقتی ادامه میده که «کاش از پی صدهزار سال از دل خاک چون سبزه امید بردمیدن بودی.» ، دلمون میخواد برگردیم به یکی دو سال پیش، خودمون رو بغل کنیم و بگیم که ایتس نات گانا بی الرایت؛ ایتس نات گانا بی آسام؛ ولی عادت میکنیم. چون خانوم پیرزاد میگه. بعد برگردیم به زمان حال و ادامه بدیم به زلزدنمون به کاغذی که روش آقا خیام صحبت کرده برامون.
× برای خاطر همین روزِ صدهزار سال پیش؛ که کاش از پیش از دلِ خاک...
× برای خاطر همین روزِ صدهزار سال پیش؛ که کاش از پیش از دلِ خاک...
No comments:
Post a Comment