اون اتوبوس، دیگه «همون اتوبوس» نیست. امروز دیدم.
و خب، معتقدترین م به جبر. به این که آقای یونیورس، هر کاری که میکنه بیدلیل نیست. «همون» نبودنِ اتوبوس، نشونه س. نیست؟
پینوشت. «خوشحالم. جمع کردم خودمو. به اون جایی رسیدم که آدم میفهمه باید پاشه و قویتر از همیشه بره جلو.» . [گیرم منظور نگارنده از این جمله با استفادهی من ازش، فرق داشتهباشه. اینجانب به تئوریِ مرگ مولف معتقد م اصلاً. "-:]
No comments:
Post a Comment