18 April 2015

قرص‌های ریز صورتی با هم گروه کُر تشکیل داده‌ن؛ دورم حلقه زده‌ن و می‌خونن «آه، ای یقینِ گم‌شده؛ ای ماهیِ گریز!» و من وسط‌شون نشسته‌م؛ سرم رو گرفته‌م بین دست‌هام و مستاصلِ شنیدنِ صدات م؛ فکر می‌کنم هیچ‌وقت توی هیژده سالِ گذشته این‌قدر نیاز نداشته‌م به وجودِ فیزیکی کسی و قرصِ ریز صورتی رو بدون آب قورت می‌دم که به‌تر شم؛ تک‌خوانِ ریزهای صورتی از نیمه‌راهِ گلوم شروع می‌کنه که «در بدترین دقایق این شامِ مرگ‌زای، چندین هزار چشمه‌ی خورشید در دل‌م می‌جوشد از یقین.» ؛ فکر می‌کنم شاید ریزِ صورتی راست بگه؛ منتظر می‌شینم تا زنگ بزنی و بشنوم‌ت از دور؛ بگم که چه‌قدر دل‌م می‌خواهدت. 

× موسیقی احوال‍اتِ انتظار؟ Earnestly Yours - Keaton Henson مثل‍اً.
× نوشته‌های توی کوتیشن از شعر «ماهی» ، از جناب شاملو.

No comments: